اهمیت قیمتگذاری و تأثیر آن در فروش در دنیای امروزه بر هیچ کس پوشیده نیست چرا که قیمتگذاری درست و اصولی است که سبب فروش بیشتر و جلب مشتری میشود. بررسیهایی که جهت مشخص کردن ارزش یک محصول، کالا یا خدمات با توجه به اندازه جامعه انجام میشود قیمتگذاری نام میگیرد. در گذشته تنها یک روش قیمتگذاری وجود داشت که با توجه به هزینه تولید و سود در نظر گرفته شده تعیین میشد. اما امروزه روشهای مختلفی برای قیمتگذاری با توجه به شرایط کنونی وجود دارد. از آنجایی که معمولا برای مقایسه بین دو کالا اولین عامل مهم در تصمیمگیری قیمت است ولی اگر قیمتگذاری به درستی انجام نگرفته باشد سبب خسارت میشود باید برای قیمتگذاری تمام جوانب را در نظر گرفت و ساده از کنار آن نگذشت تا علاوه بر جذب مشتری فروش بیشتری را ایجاد کنیم.
قیمتگذاری درست
یک شرکت زمانی که با هدف درآمد درست و متناسب با استانداردهای تعیین شده قیمتگذاری کند در این مسیر مهمترین عامل برای قیمتگذاری در نظر گرفتن تقاضای مشتریان و کالاهای مکمل موجود در بازار بعلاوه بررسی وضعیت رقبا میباشد. اگر هوشمندانه و با مهارت و توجه به نیاز بازار و در نظر گرفتن نرخ ارز جدید قیمتگذاری انجام گیرد مشکلی به وجود نمیآید. به عنوان مثال در قسمتهای تولیدی با در نظر گرفتن میزان سرمایهگذاری که در جهت خرجهای اولیه صورت گرفته برای این سرمایه در محاسبات هزینه تمام شده هیچگونه سودی نباید در نظر گرفت تا قادر به فروش باشند به عبارت دیگر بازه سرمایهگذاری باید صفر باشد.
اهمیت ارزشآفرینی
عملکردی که سبب شود مشتریان تمایل پیدا کنند برای آن هزینه پرداخت کنند و آن پول که جهت خرید محصول به شما میپردازند در نهایت بیشتر از هزینهای است که صرف کردهاید حال میتوان گفت که ارزشافزوده اقتصادی ایجاد کردهاید. در این مسیر اشتباهاتی سهواً و عمداً ایجاد میشود که قیمتگذاری را در چالشهای بدی قرار میدهد و گاهاً سبب شکست میشود.
چالشهای قیمتگذاری
در ابتدا برای ایجاد قیمتگذاریها باید دانست قیمت محصول مورد نظر با کاربردها و ویژگیهای آن محصول باید همخوانی داشته باشد و زمان مناسبی را برای کاهش قیمت و یا افزایش قیمتها انتخاب کرد و بررسیهای لازم برای تغییرات بازار با توجه به تغییر قیمت انجام شود.
ضعفهای موجود در قیمتگذاریها
1. اصرار زیاد برهزینهها: وقتی که شرکت فقط به هزینههای خود شرکت اهمیت میدهد و به مفید بودن و استفاده از تواناییهای شرکت بی توجه باشد دچار شکست خواهد شد.
2. تغییر ندادن قیمت در شرایط مختلف: بهتر است بعضی اوقات قیمت را با توجه به زمان مختلف و در مکانهای متفاوت تغییر داد. اگر از کنار این عامل بیاهمیت رد شویم دچار مشکل خواهیم شد.
3. بیتوجهی به قیمتها با تغییرات بازار: زمانی که در بازار رقابتی محصول دیگری عرضه میشود مدیران باید تصمیم بگیرند قیمت محصول قبلی را کاهش دهند تا راحت به فروش برسد. تا در مسیر افت فروش به جهت قیمتگذاری نادرست قرار نگیرند.
4. بیتوجهی به دیگر اجزای آمیخته بازاریابی: گاهی اوقات مدیران قیمت پایینتر از حد آن محصول ارائه میکنند چون هزینه کمی برای تولید آن محصول صرف شده است ولی سطح بالایی دارد. گاهاً قیمت پایین بیاید تقاضا و میل به خرید کمتر میشود چون مشتری انتظار قیمت بالا از برخی محصولات را دارد.