نرخ رشد جمعیت در کشورهای با درآمد متوسط چگونه است؟
نرخ رشد جمعیت در کشورهای با درآمد متوسط همیشه بالاتر از کشورهای ثروتمند بوده است اما در سال های اخیر با رشد مسائل فرهنگی و اجتماعی، کاهش زاد و ولد و افزایش دسترسی به امکانات بهداشتی نرخ رشد جمعیت در کشورهای با درآمد متوسط هم روندی کاهشی در پیش گرفته است.
کشورهایی با درآمد متوسط تاثیر مستقیمی بر انتقال جمعیتی و رشد اقتصادی دارند و مهره ی اصلی توسعه ی اقتصاد جهانی می باشند.
در پیرو مقدمه لازم دانستیم که طبق روال مقالات دیگر جمعیت از شرکت آماری "اس دیتا" خاطر نشان کنیم که این شرکت با تکیه بر تخصص خود در علوم داده و ارائه داشبورد جمعیتی نقش مهمی در گزارش اطلاعات، الگوها و پیش بینی جمعیتی از نقاط مختلف ایران و کشورهای دیگر ایفا می کند.
این اطلاعات جمعیتی میتواند به شدت در برنامهریزیهای شهری و استانی مفید واقع شود همچنین دسترسی به دادههای دقیق جمعیتی میتواند به طیف وسیعی از مشاغل و افراد کمک کند تا تصمیمات بهتری اتخاذ نمایند.
نرخ رشد جمعیت در کشورهای با درآمد متوسط، در مقایسه با کشورهای با درآمد پایین کاهش یافته، اما همچنان بالاتر از کشورهای با درآمد بالا است.در این کشورها، تغییرات جمعیتی نشاندهنده یک الگوی جمعیتی است؛ به این معنا که این کشورها از یک دوره با نرخ زاد و ولد و مرگ و میر بالا به دورهای با نرخ زاد و ولد کمتر و مرگ و میر پایینتر گذار میکنند.
طبق آمار منتشر شده از بانک جهانی که دوره ای آمارهای نرخ رشد جمعیتی جهان را گزارش میکند این نرخ رشد بر این اساس است.
کشورهای با درآمد متوسط پایین: نرخ رشد جمعیت در این دسته از کشورها معمولاً بالاتر است و حدود 1.5% تا 2.5% در سال متغیر است. کشورهایی مانند نیجریه و هند در این دسته قرار دارند و نرخ رشد جمعیت نسبتاً بالایی دارند.
کشورهای با درآمد متوسط بالا: در این دسته، نرخ رشد جمعیت کمتر است و معمولاً بین 0.5% تا 1.5% است. کشورهایی مانند چین، برزیل و ایران در این گروه قرار دارند. برای مثال:
رشد جمعیت در کشورهای با درآمد متوسط دو نوع الگو را نشان می دهد کشورهایی که بر اثر بالا رفتن سطح آموزش و فرهنگ نرخ زاد و و ولدشان کم شده است و الگوی دیگر برا اثر دسترسی به بهداشت آمار مرگ و میر کاهش یافته اما زاد و ولد همچنان در آن کشور زیاد است.
مثلا، کشورهایی مانند هند و نیجریه هنوز نرخ رشد جمعیت بالایی دارند که دلیلش جمعیت جوان و نرخ زاد و ولد بالا است. با این حال، کشورهایی مانند چین و برزیل که در سال های اخیر رشد جمعیتی بالایی داشتند، اکنون با کاهش تدریجی این نرخ مواجه شدهاند. برای مثال، نرخ رشد جمعیت هند به عنوان یک کشور با درآمد متوسط در دهه 1990 بیش از 2% بود، اما آمارها نشان می دهد طی سالیان اخیر به حدود 1.2% کاهش یافته است.
کشورهای با درآمد متوسط بیشترین جمعیت جهان را شامل می شوند. طبق تقسیمبندی بانک جهانی، کشورهای با درآمد متوسط جهان بر اساس سرانه درآمد ناخالص ملی به دو دسته تقسیم می شوند.
این کشورها از نظر توسعه اقتصادی در مرحله گذار قرار دارند؛ به این معنا که از یک سو، از وضعیت فقر و توسعهنیافتگی رهایی یافتهاند، و از سوی دیگر، به سطح توسعهیافتگی کشورهای با درآمد بالا نرسیدهاند. بسیاری از کشورهای در حال توسعه که نرخ رشد اقتصادی نسبتاً سریع دارند، در این دسته قرار میگیرند و اغلب با چالشهایی مانند نابرابری درآمدی، ضعف در زیرساختها، و رشد سریع جمعیت مواجه هستند.
نرخ رشد جمعیت در کشورهای با درآمد متوسط با بهبود مسائل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و آموزشی به نرخ رشد جمعیت کشورهای با درآمد بالا در حال نزدیک شدن است.
مسائل اقتصادی نقشی کلیدی در تعیین و تأثیرگذاری بر نرخ رشد جمعیت در کشورهای با درآمد متوسط دارند. این کشورها در مراحل مختلفی از توسعه اقتصادی قرار دارند که تأثیر مستقیمی بر الگوهای زاد و ولد و رشد جمعیت دارد. در زیر به برخی از مهمترین عوامل اقتصادی تاثیر گذار بر نرخ رشد جمعیت در این کشورها اشاره می کنیم.
کشورهای با درآمد متوسط معمولاً با تفاوتهای زیادی در توزیع درآمد مواجهاند. در مناطق فقیرتر، خانوادهها تمایل به داشتن فرزندان بیشتری دارند تا بتوانند از مزایای اقتصادی حضور فرزندان بهرهمند شوند، از جمله کمک به اقتصاد خانواده در کشاورزی یا کسبوکارهای کوچک. این عامل در بسیاری از مناطق روستایی این کشورها دیده میشود.
خانوادههای با درآمد کمتر ممکن است دسترسی محدودی به خدمات بهداشتی و برنامههای تنظیم خانواده داشته باشند، که باعث افزایش نرخ زاد و ولد در این مناطق میشود. نقش بهداشت در رشد جمعیت بسیار تاثیر گذار است.
افزایش مشارکت زنان در بازار کار یکی از عوامل کاهش نرخ زاد و ولد در کشورهای با درآمد متوسط است. با افزایش فرصتهای شغلی و اقتصادی برای زنان، تمایل به تأخیر در ازدواج و فرزندآوری بیشتر میشود، که به نوبه خود نرخ رشد جمعیت را کاهش میدهد.
در کشورهایی که فرصتهای شغلی بهتر و سطح درآمد بالاتر وجود دارد، خانوادهها معمولاً تمایل دارند تعداد فرزندان کمتری داشته باشند تا بتوانند منابع مالی خود را بهتر مدیریت کنند و کیفیت زندگی خود را بهبود بخشند.
در کشورهای با درآمد متوسط که رشد شهرنشینی بالایی دارند، هزینههای زندگی در شهرها (مانند مسکن، آموزش، بهداشت) به شدت افزایش یافته است. این افزایش هزینهها بسیاری از خانوادهها را مجبور میکند تا تعداد فرزندان کمتری داشته باشند.
در بسیاری از کشورهای با درآمد متوسط، افزایش هزینههای تحصیل و تربیت فرزندان عاملی دیگر در کاهش زاد و ولد است. خانوادهها ترجیح میدهند بهجای داشتن تعداد بیشتری فرزند، سرمایه بیشتری را برای آینده فرزندان کمتر خود اختصاص دهند.
با توسعه صنعتی و تغییر ساختار اقتصادی، الگوهای زندگی و کار تغییر میکند. بسیاری از کشورها از یک اقتصاد مبتنی بر کشاورزی به اقتصاد صنعتی و خدماتی گذار کردهاند که در این روند، نیاز به نیروی کار خانوادگی کاهش مییابد و خانوادهها تمایل به داشتن فرزندان کمتری دارند.
با افزایش سطح رفاه اقتصادی، نیاز به داشتن تعداد زیاد فرزند برای تأمین معیشت خانواده کمتر میشود، و خانوادهها به سوی داشتن زندگی بهتر و با کیفیت بالاتر حرکت میکنند.
در برخی از کشورهای با درآمد متوسط، دولتها سیاستهایی برای کنترل جمعیت اعمال میکنند. این سیاستها میتواند شامل مشوقهای مالی برای خانوادههای کوچکتر یا برنامههای تنظیم خانواده باشد. این سیاستها اغلب تأثیر زیادی بر کاهش نرخ زاد و ولد دارند.
برخی کشورها سیاستهای حمایتی برای تشویق به داشتن فرزند بیشتر وضع کردهاند، مانند ارائه یارانههای دولتی برای خانوادههای دارای چند فرزند. هرچند که اثربخشی این سیاستها متفاوت است و بستگی به شرایط اقتصادی کلی کشور دارد.
مهاجرت داخلی و خارجی و تأثیر آنها بر تراکم جمعیت این گونه است که مهاجرت از مناطق روستایی به شهری به دلیل فرصتهای اقتصادی بیشتر، یکی از عوامل کاهش نرخ زاد و ولد در کشورهای با درآمد متوسط است. مهاجرانی که به شهرها میآیند معمولاً تمایل کمتری به داشتن تعداد زیادی فرزند دارند.
در برخی از کشورهای با درآمد متوسط، مهاجرت نیروی کار به کشورهای با درآمد بالا میتواند بر جمعیت مؤثر باشد. این نوع مهاجرت ممکن است باعث کاهش نیروی کار در کشور مبدا و کاهش نرخ رشد جمعیت در آن کشور شود.
انتظار می رود با بهبود روندهای اجتماعی و اقتصادی نرخ رشد جمعیت در کشورهای با درآمد متوسط به مرور زمان کاهش پیدا کند.